چترکسا

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

غم مبهم

21 شهریور 1393 توسط اشرفيان فر

به نام خدا

ای همسفران ره یافته !

زمانی که تمام درها را بسته می بینید …

زمانی که در اندوهی بزرگ دست وپا می زنید …

زمانی که روح بزرگ شما ، تسلیم امیدواری ها نمی شود …

زمانی که غمی مبهم قلب و روحتان را می آزارد…

 

آن زمان…. دم دمای غروب است . کنار پنجره نشسته ای . زانوی غم را در بغل گرفته ای و چیزی در درونت سنگینی می کند! احساس می کنی

غم عالمی بر جانت ریخته است وروح حساست را سخت آزار می دهد .این احساس همیشه توست .وقت و بی وقت دلت می گیرد و غم به جانت

می ریزد .

به این درو آن در می زنی . مونسی و همدمی ،یاری و سنگ صبوری را جستجو می کنی . کجاست آن معلمی کهدوستش داری و می خواهی در

کنارش باشی تا برایش حرف بزنی وبرایت حرف بزند؟ کجاست آن دوست صمیمی که دل به حضورش همواره خوش داری ؟ کجایند مونسها ؟ کجاست آن مونس و همدمی که تسکین دهنده درد درونت باشد ؟

نیست ! نیستند ! هیچکدام نیستند ! هر کدام در گوشه ای به کاری مشغولند و بی خبر از اندوه درون تو! بلند می شوی ،نوار می گذاری و ضبط را روشن می کنی . نوای آشنای هر روز تو . صدایی حزن انگیز باآهنگ و ملودی اشک آور .

می زند و می خواند از غم زندگی !از جدایی،از تنهایی ، از بی وفایی … وتو در کنار پنجره ، نگاهت را به دوردست می دوزی .چشمانت پر از اشک می شوند . حس می کنی آنچه که نمی توانی بگویی، یا نمی دانی چگونه بگویی ، وزن و آهنگ، همه را برایت می گوید …

در درونت غوغایی به پا می شود . جدالی در درون . تو را چه می شود ؟از چه رو این همه غصه در دل داری ؟مرور می کنی ، بهانه می تراشی ،پدرت ! مادرت ! خواهرت ! برادرت ! دوستت ! معلمت …حس می کنی از همه ناراحتی .از همه شکوه داری . اما…همه بهانه است ! همه هست و هیچکدام نیست !راستی تو را چه می شود ؟یک علامت سوال در ذهنت می نشیند :"مرا چه می شود ؟”

سن ، سن احساس است . سن آغازین شناخت است .غنچه های شناخت ، دانه  به دانه در درونت در حال شکفتن است . چشمه های درونت یک به یک می‌خواهد سر بیرون آورد و در وجودت جاری شود .

تو عشق را جستجو می کنی ،عاطفه را، دوست داشتن را ،و این همه را در دیگران می‌جویی!اما دیگران رفتنی اند، نه ماندنی . بی وفایند ، نه با وفا. بی محبت اند ،نه با محبت !خود خواهند ، نه دیگر خواه ! مجازی اند ،نه حقیقی !

اگر دل به دوست خوش داری ، یک سال و دو سال بیش مهمانت نیست .

اگر دل به معلم خوش داری ، او نیز رفتنی است .

اگر دل به نوار خوش داری و از آهنگش دل شاد می‌کنی ، تمتم شدنی است . مثل مرفین ، لحظه ای آرامشت می‌بخشد و دیگر هیچ !همه مجازی اند ،نه حقیقی !

پس در این تنگ غروب غم دار ،اگر سراغ هیچکس و هیچ چیز نباید رفت ، پس چگونه باید اندوه دل را سبک کرد ؟ چگونه ؟…

کلید د رد تو در درون توست . باید خویشتن را بشناسی . درد من وتو ، درد همیشه انسان است . انسانی تنها در بستر خشک و یکنواخت و بی فای زندگی !

چشمه ای در درون من وتوست که باید کشفش کرد . باید کاوشش کرد . باید راه ورودی اش را باز کرد و آب زلالش را بر درون جاری ساخت ،که او ماندنی است .

او دوست داشتنی است .مهربان است ،مهربانتر از خود مهربانی ! باوفا است ، با وفا تر از خود وفا !

او مرهم دلهای خسته است …

او شنونده رازهای درون است …

او پرواز دهنده بالهای شکسته است …

او نزدیکتر از هر مونس است …

او شفا بخش دردهای التیام نیافته است …

او دریای مواج عشقهای بی کرانه است …

او ستاره قلب آسمانهای بی ستاره است …

او مهتاب دل شبهای تاریک است …

او مقصد  بی پایان پاهای شیفته است …

او زمزمه تنهای نخلستان کوفه است …

اوخدای بندگان مسکین و درمانده است …

او جاودانه است … جاودانه است .

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: بهرامی [عضو] 
  • استان اصفهان

با تشکر از ثبت نام شما در سامانه وبلاگ مدارس استان اصفهان
منتظر ارسال مطالب به روز در وبلاگتان هستیم.
همواره از ادعیه خاص امام زمان (عج ) برخوردار گردید.
روابط عمومی مدیریت حوزه علمیه خواهران استان اصفهان

1393/06/27 @ 08:05


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

چترکسا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس